شایانشایان، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

شایان جون

مسافرت و عروسي و نامزدي

چهارشنبه 6 شهريورساعت يك بعد از ظهر سفرمون رو به مقصد تهران شروع كرديم. اين سفر با سفرهاي ديگه فرق داشت. آخه هم مي رفتيم عروسي پسر عمه بابانادري  (مرتضي) و هم نامزدي عمو ياسر. شب ساعت 8 شب رسيديم بعد از يه استراحت كوتاه حاضر شديم و رفتيم حنابندون مرتضي. شايان گلم با اينكه تازه از راه رسيده بوديم و خسته بودي ولي اصلا اذيت نكردي. جمعه 8 شهريور هم مراسم عروسي مرتضي بود. واقعا خوش گذشت. از همينجا براشون آرزوي خوشبختي مي كنم. بعد از ظهر شنبه هم كه رفتيم پا تختي. بعد از ظهر يكشنبه هم رفتيم نامزدي عمو ياسر. عمو ياسر و نسرين خانم پيوندتان مبارك. دوشنبه هم برگشتيم. در كل سفر خوبي بود و خيلي خوش گذشت. بابا نادر عزيز هم هيچ چيز برامون كم نذاشت. ...
19 شهريور 1392

سفرنامه یاسوج

شایان گلم از 5 مرداد تا 20 مرداد تعطیل بودیم ما هم از فرصت استفاده کردیم و تصمیم گرفتیم بریم مسافرت. صبح روز جمعه 11 مرداد با خانواده خاله ام, یکی از دایی هام, حاجی بابا, باباجون و مامی جون, خاله جون فرزانه و عمو ناصر و یگانه, خاله جون مریم و آقا مصطفی راهی یاسوج شدیم. در بین راه برا استراحت تنگ براق توقف کردیم و بعد از یه استراحت کوتاه دوباره به سمت یاسوج حرکت کردیم. حدود ساعت 2 رسیدیم به خونه باغی که اجاره کرده بودیم جای با صفایی بود. عصر همون روز هم همگی رفتیم آبشار یاسوج. شنبه از صبح تا عصر رفتیم سی سخت و چشمه میشی. یکشنبه صبح هم رفتیم آبشار مارگون. واقعا زیبا بود. دوشنبه هم برگشتیم. تو طول سفر پسر خوبی بودی و اذیت نمی کردی فقط غذا نمی خ...
1 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شایان جون می باشد